درباره سایت

یا سلام
ضمن خوش آمد گویی به شما دوست عزیز و  دوست داشتنی
 در این سایت مطالبی که به نظرم جالب و زیبا هست را میخواهم بگذارم تا شما هم از خواندن آنها لذت ببرید
همچنین یکسری از مطالب کشاورزی و باغبانی ارائه می کنم تا شاید نقش کوچکی در آگاهی شما داشته باشم


همیشه از اون چیزی که دارید لذت ببرید چون ممکنه در آینده نداشته باشید . . .

یه داستان کوتاه هم هست که ممکنه خوشتون بیاد

روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو خوانده می شد

من کور هستم لطفا کمک کنید

 

روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت؛ نگاهی به او انداخت. فقط چند سکه در داخل کلاه بود.. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد، تابلوی او را برداشت، آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.. عصر آن روز، روز نامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدم های او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم؛ لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده می شد:

 

امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!

 

وقتی کارتان را نمی توانید پیش ببرید، استراتژی خود را تغییر بدهید؛ خواهید دید بهترین ها ممکن خواهد شد؛ باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است

حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل، فکر، هوش، و روحتان مایه بگذارید؛ این رمز موفقیت است.... لبخند بزنید!


گزارش تخلف
بعدی